3ـ عدهای میگویند: چون حماس و سایر گروههای فلسطینی با جمهوری اسلامی ایران تعامل و رابطه دارند و ما هم دشمن ج.ا.ا هستیم، پس ما نیز دشمن فلسطینیها بوده و خواهان درد و رنج و حتی نابودی آنها هستیم. در این رابطه نکات ذیل قابل توجهاند:
1ـ 3) همانگونه که بیان شد طبق تمام اصول و قواعد آسمانی، اخلاقی، حقوق بشری، حقوق بشردوستانه و قوانین بینالملی رژیم صهیونیستی اشغالگر، متجاوز و جنایتکار بوده و مشغول نسلکشی مردم فلسطین است؛ و « ظلم و ستم تحت هر شرایطی و به هر عنوانی، از سوی هر کس نسبت به کسی دیگر، حرام و محکوم است؛ و دفاع از مظلوم ـ صرف نظر از نژاد، زبان، ملیت و دین ظالم یا مظلوم ـ در حد وسع و توان واجب است». خداوند علیم و حکیم دربارهی لزوم رعایت عدالت حتی نسبت به دشمنان میفرماید: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا ... وَ لَا یجْرمَنَّکمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدلُوا اعْدلُوا هُوَ أَقْرَبُ للتَّقْوَى ...: ای کسانی که ایمان آوردهاید... دشمنی با گروهی شما را بر آن ندارد که (با ایشان) عدالت نورزید؛ عدالت را پیشه سازید که به تقوا نزدیکتر است ...». بنا براین عداوت و دشمنی با قوم و گروهی برای انسانهای مؤمن، آزادیخواه و عدالتطلب به هیچ وجه توجیهگر ظلم و بیعدالتی نسبت به آنان نیست؛ زیرا ظلم، ظلم است و سیاه و سفید ندارد؛ و با هیچ منطقی قابل توجیه نیست.
2ـ 3) احزاب کرد در عراق و ترکیه سالهاست که با ایران ارتباط و تعامل دارند و بارها کمکهای مالی و نظامی از آن دریافت کردهاند؛ و این روابط هنوز هم ادامه دارد. چرا تعامل و ارتباط با جمهوری اسلامی ایران و دیدار با مسؤولان و رهبران آن برای احزاب کرد (پارتی، یهکیتی و پ.ک.ک) سیاست و کیاست است، اما برای حماس و گروههای فلسطینی ذلت و سفاهت؟
3ـ 3) احزاب کرد (پارتی، یهکیتی، دموکرات و کومله) سالها با رژیم سفاک و خونریز بعث عراق که دستش به خون هزاران نفر از مردم مظلوم این کشور(بخصوص کردها) آلوده بود رابطه داشته و از آن کمکهای مالی و نظامی دریافت کردهاند؛ و همچنین سران و رهبران این احزاب (دکتر قاسملو، مسعود بارزانی، جلال طالبانی و...) بارها با دیکتاتور سفاکی چون صدام حسین (عامل بمباران شیمیایی حلبجه و نسلکشی انفال) دیدار، مصافحه و روبوسی کردهاند. چرا این تعامل و دیدارها برای سران احزاب کرد به عنوان ضرورت و مصلحت توجیه میشود، اما همین تعامل در سطح نازلتر برای حماس و گروههای فلسطینی مضرت و خیانت محسوب میشود؟
٤ ـ 3) چرا تعامل و ارتباط با کشورهای ظالم، استعمارگر و اشغالگری چون آمریکا، روسیه و .. که دستشان به خون هزاران انسان بی گناه و آزادیخواه آلوده است برای احزاب کرد و سران آنها نوعی زیرکی و افتخار است، اما همین تعامل و ارتباط یا مشابه آن در سطحی بسیار محدودتر، برای حماس و سران فلسطینی زبونی و عیب و عار است؟
4ـ عدهای میگویند: چون فلسطینیها در طرفداری از صدام حسین (قصاب مردم عراق و کردها) شعار داده و عکسهای وی را حمل و نصب کرده و در طرفداری از وی شعار سردادهاند، پس دشمن ملت کرد هستند! در این زمینه نیز موارد ذیل قابل توجهاند:
1ـ 4) صدام حسین در اواخر حکمرانی خود جهت عوامفریبی و بازگرداندن جایگاه خود در میان مردم عراق و امت اسلامی به انواع و اقسام حیلهها و روشها متوسل شد؛ از جمله: سوء استفاده از نامهای اسلامی (ملقب کردن خود به سردار قاسیه5، نامگذاری نسلکشی کردها به عملیات اَنفال6، نامگذاری موشکهای شلیک شده به سوی ایران به العباس و الحسین و...) و پرتاب چند موشک به سوی تل آویو پایتخت رژیم صهیونیستی.
2 ـ 4) فلسطینیهایی که سالها تحت ظلم و ستم رژیم صهیونیستی بوده و شاهد سکوت، ذلت و زبونی حکام عرب در برابر این رژیم بودند، از شلیک موشکهای صدام حسین به تل آویو به شدت استقبال کرده و عده ای از آنها به خیابانها آمده و با در دست داشتن عکسهایی از وی و سر دادن شعار ابراز خوشحالی کردند. قطعا این ابراز شادمانی و تعریف و تمجید از صدام، به خاطر دشمنی و کینه نسبت به ملت کرد و دفاع از جنایتهای آن نبوده است.
مگر زمانی که «بوش» ظالم و خونآشام به عراق حمله کرد و علاوه بر ویران کردن تأسیسات زیربنایی عراق، چندصد هزار انسان بیگناه را نیز قتل عام کرد و رژیم بعث را سرنگون کرد، کردهای مظلوم و تحت ستم با برافراشتن عکسهای بوش و سردادن شعار، شادی و پایکوبی نکردند؟ آیا این سرور و شادمانی و... به خاطر سقوط صدام حسین توسط آمریکا و نجات از ظلم و ستم بود یا به خاطر دشمنی با ملتهای مظلوم تحت ستم آمریکا (مردم کشورهای چون ویتنام، فیلیپین،هائیتی، اوگاندا، عراق، افغانستان و...)؟ معلوم است که ارتباطی به دشمنی با این ملتها نداشته و ندارد.
3ـ 4) آیا معقول و منطقی است که مردم کشورهای مذکور کردها را به خاطر این سرور و شادمانی و سردادن شعارهای حمایت از بوش یا نصب عکسهایی از وی، دشمن خود قلمداد کرده و علیه آنان موضعگیری نمایند؟
داستان شادی ملت فلسطین به هنگام پرتاب موشکهای عراق به سوی رژیم صهیونیستی و دردست داشتن عکسهای صدام حسین و سردادن شعارهای حمایت از وی نیز بسان همین شادی و سرور است؛ و هیچ ربطی به کینه و دشمنی فلسطینیها از ملت کرد نداشته و ندارد.
ادامه دارد …
نظرات
الیاس فهیمی
12 شهریور 1403 - 12:22با عرض سلام بسیار مقاله مفید یکجایی بود . اگر در کانالهای پر مخاطب اطلاع رسانی شود مفید تر است. انشا الله
محمد
12 شهریور 1403 - 22:27با سلام و احترام، در جنایتکار بودن رژیم حاکم بر اسرائیل و عملکرد وحشیانه آن در کشتار مردمان مظلوم و بی پناه غزه شکی نیست و در نزد انسانهای صاحب ضمیر و وجدان بیدار محکوم است. اما اینجا سخن از عملکرد متفاوت ما در مواجه با مصادیق ظلم و مظلوم است. یادداشت این برادر محترم حاوی تناقضات فراوانی در شواهد و مدعیات مورد استناد است. در اینجا فقط به بند ۱-۳ نوشته شان اکتفا می شود: آوردهاند که: « ... دفاع از مظلوم ـ صرف نظر از نژاد، زبان، ملیت و دین ظالم یا مظلوم ـ در حد وسع و توان واجب است». ابن سخنی است به حق که اصل و اساس دینی و انسانی دارد و لا رَيْبَ فِيهِ. اما و صد اما، این داعیه ایشان در دفاع از مظلوم مصداق بارز سیاست یک بام و دو هوا می باشد. اگر دفاع از مظلوم واجب است (که البته چنین است) کجا بودید شما و و همفکرانتان، آن هنگام که مردمان بی پناه و دادخواه و دانشجویان و دانش آموزان نوجوان این مملکت در طی جنبش های اعتراضی سال های اخیر مخصوصا جنبش مهسا با وحشیانه ترین شیوه ها کشته شدند و از تمام گوشه و کنار دنیا صدای اعتراض برخاست، اما شما در سکوت مطلق و بی خبری گذراندید و صدایی از شما برنخاست!!!! ( آن کشته شدگان از مصادیق بارز انسان های مظلوم و بی دفاع بودند). در حالی که در همان ایام در حمایت از سیاست های جاری حکومت و همسو با آن فعال بودید و در همایش هایی که در جهت ارائه چهره ای مثبت از حاکمیت برگزار می شد، شرکت می کردید و پیام می دادید. این نگاه دوگانه و گزینشی در دفاع از مظلوم، دردی است که شما دوستان و برادران و خواهران عزیز و بزرگوار به آن مبتلا هستید و صد البته جای تأسف است!! قربانی کردن اخلاق در پای مسلک و ایدئولوژی مصیبتی است بسیار تأسف انگیز که دیری است بسیاری از جریانات و حرکات اسلامی به آن مبتلا هستند. همانگونه که قومیت نباید مبنای ارزش گذاری باشد، به همان نسبت و بلکه بیشتر، ایدئولوژی های فکری و مسلک های عقیدتی نیز نباید مبنای نگاه ما به دیگران باشند. اگر در قرآن سخن از کرامت « بنی آدم» رفته؛ و اگر در این کتاب الهی کشتن یک «انسان» بی گناه برابر با قتل تمام انسانهاست، پس کجا بودید و کجا هستید شما بزرگواران در این سالها که صدای مردمان جان به لب رسیده سرزمین مان از ظلم و ستم و کشتار، هفت آسمانها را هم درنوردید، اما گویی، گوش های شما هیچ نسبتی با صدای آه و ناله مظلومان این دیار نداشته و ندارند. در حالی که در هیچ کدام از گزاره های قرآنی فوق الذکر قید و شرطی در تعریف آن «انسان» و « بنی آدم » گذاشته نشده است. هیچ فرقی نمی کند: در فلسطین باشد یا داخل ایران ، .... همه اینها مشمول تعریف آن دو مفهومی هستند که در قرآن ذکر شده است. مضافاً اینکه گفته اند چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. باور بفرمائید که اگر دنبال یافتن مصداقی برای اثبات داعیه دفاع از مظلوم هستید نیازی نیست که راه دوری بروید تا مصادیق ظلم و ستم را پیدا کنید!!! بلکه در همین جامعه ای که شما دوستان و بزرگواران داعیه دعوت و اصلاحش را دارید نمودهای بارز ظلم و بیعدالتی فراوان یافت می شوند. مهم صادق بودن در دعوی و ادعا است. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُون با احترام مجدد، محمد
امین
15 شهریور 1403 - 09:35شما طرفدار جنبش فواحش ززآ هستید نتیجه ش لختی وبی اخلاقی در جوامع مختلف خصوصا کردستان ،هر حکومتی حتی شما اکر حاکم باشید دست روی دست نمیگذارید تا سازمانهای جاسوسی وکشورهای متخاصم تعدادی را آلت دست خود کرده وبه خیابانها فرستاده تا هر کاری دلشان بخواهد بکنند .این کاملا طبیعیست ،ثانیا بحث فلسطین هفتادسال طول وادامه دارد که ربطی به جمهوری اسلامی ندارد ،هر نکته در جای خود قابل بحث است شما به این بهانه دست رژیم خونخوار را برای کشتن هزاران انسان بیگناه باز بگذارید ای وای برشما وبرما که ساکت نشستیم وحتی توجیه هم می کنیم